کردستان، قربانی يک گروه قاچاقچی مواد مخدر و تروريست؟ عرفان قانعی فرد

۷ سال پيش ، در اولين روزهای فروردين ۱۳۸۳ – نوروز سال ۲۰۰۳ – واژه پژاک پا به عرصه اخبار سياسی درباره کردستان نهاد. با ۳۰۰ نفر کادر ، کارش را آغاز کرد و ۲۰ شهريور همان سال بود که تشکيل گروه مسلح پژاک رسما اعلام و کم کم لای خبرها اين اسم برای کردها تکرار شد و انگار به پسوند کرد و کردستان نياز داشت که مطرح شود. و امروز محال است در ميان خبرهای مثلا راديوهای آلمان، بی بی سی ، آمريکا، فردا و... واژگان ترور، اعدام، بمب با پژاک ، همنيشين نباشد! و آيا در کرد و کردستان، حرکتی جنجالی مانند گروه مسلح پژاک تا اين لحظه وجود داشته است ؟ گروه مسلح پژاک که بنا به نوشته لوموند ، در جهان به عنوان يک گروه تروريستی شناخته شده!
کسی منکر نوآوری نيست، خاصه در دنيای سياست و ديپلماسی ، اما بعد از اينکه حزب های کومله و دمکرات از کردستان ايران خارج شدند، در ابتدای امر هنوز طرفدارانی سينه چاک داشتند و هوادارانی حرمت گذار ؛ مخالف يا موافق بودنشان با جمهوری نوپای اسلامی در اواخر دهه ۵۰، شايد چندان مهم نبود اما وقتی که صدام حسين آتش جنگ را شعله ور ساخت و در ميان اين احزاب سياسی کرد، برادرکشی در گرفت و کردها به روی همديگر تفنگ نشانه گرفتند و اين بار اوضاع در افکار عمومی کردستان، تفاوت داشت و هنوز هم – بعد از ساليان - کومله و دمکرات – که رسانه های داخلی ايران آنها را گروهک ناميده است – در اين باره ، ترس و توهم دارند ؛ توهم از پرنفوذ بودن در داخل جامعه و ترس از پذيرفتن خطا و جنايت و آن هنگام که به دامان بعث رفتند، ديگر احترامی باقی نماند و روز به روز راه اضمحلال را پيمودند ؛ اما آيا گروه مسلح پژاک خبری نو برای کردها داشت ؟ آيا همه اين خبرها درباره گروه مسلح پژاک ، دروغ است ؟
در قدم اول می گويند که " نياز جامعه کردستان، موجب پيدايش پژاک شد" ، اما کردها به خون و خوش کشی چه نيازی دارند ؟ عمری چکمه و پوتين و نيزه ديده اند، امروزه هم ترقه بازی پژاک را؛ هويت و فرهنگ و زبان شان را می خواهند پاس بدارند بدور از نگاه امنيتی و حضور نظامی، خواهان مشارکت سياسی اند و رفع محروميت و فقر زدايی و نيز مشارکت سياسی و رشد فرهنگی ؛ اما حرکت مسلحانه بی هدف و بی بند و بار را چه سود ؟ حزب گروه مسلح پژاک يا حيات کردستان، آيا به پرورش و باز رشد کردستان انجاميد ؟ يا گروه ضد حيات و زيستن سياسی کردستان شده است ؟ عامل نظامی امنيتی شدن منطقه کردستان نشده است ؟
جامعه کردها هم مانند ديگر بخش های جامعه ايران، دوران های پر نشيب و فراز سالهای دهه ۶۰-۷۰ را پيمودند و بيشترين هزينه را به خاطر وجود کومله و دمکرات، پرداخت کرد هرچند اين حزب ها بعد از جنگ عراق و ايران، يا بی خاصيت شده بودند و يا شايد پيامی و فکری برای مناطق کردنشين نداشتند، در اوايل دهه ۷۰، می خواستند که خودی نشان دهند که " اندک شرری هست هنوز "، اما اتحاديه ميهنی کردستان عراق، نيروهای سپاه پاسداران را به نزديکی کويه هدايت کرد تا به بمباران مراکز حزب دمکرات کردستان ايران، بپردازد که شايد پس از ترور شدن مبهم قاسملو، بقايای حزب ديگر هوس مخالفت نکنند و اين حزب هم با جمهوری اسلامی ايران، قراردادی امضا کرد که از ان به بعد، هرچه ايران بگويد اينها انگشت اطاعت بر چشم نهند و از عبدالله رمضان زاده می پرسم که در پاسخ اظهار داشت که " رابطه کومله و دمکرات با استانداری کردستان و اداره اطلاعات ، دور از چشم مردمان منطقه، آغاز شد "... بعدها محسن رضايی هم در گفتگويم با او، قضيه را کاملا لو داد، حسن زاده و گادانی – همنشين قبلی مجاهدين خلق و منشعب شده از قاسملو – گفتند که " ما با اتحاديه ميهنی کردستان ، توافقی را امضا کرده ايم "، اما با اين حزب کرد عراقی که جنگی در ميان نبود!

به هر حال ، کومله و دمکرات در دهه ۸۰ دچار انشقاق ها و انشعاب های پی در پی شدند و ناگاه گروه مسلح پژاک سبز شد، آنهم در ايامی که دوران جمهوری خواهان آمريکا و نئوکان ها و راست های اسرائيلی بود و از دستگيری اوجالان هم مدت زيادی نمی گذشت!.. در اوائل که بنا به گفته يکی از مقامات امنيتی ايران "هم جمهوری اسلامی ايران با بی اعتنايی به آن می نگريست و آن را خطری برای امنيت ملی نمی دانست که ارزش مقابله داشته باشد " اما مدت طولانی نگذشت که ايران به بمباران نوار مرزی کردستان عراق – از حاج عمران تا پنجوين - روی آورد و آن را تهديد رسمی امنيت خود دانست و حتی افراد دستگير شده را با اتهام محاربه ، يکی پس از ديگری به جوخه اعدام سپرد...هرچند اعدام نوباوگان ساده دل اين مرز و بوم هم چاره درد نيست و تنها داغی بر دل مردمان می افزايد... مثلا اواخر سال ۸۷ نوار مرزی را گلوله باران کرد که مقامات امنيتی عراقی ضمن اعتراض شديد به عملکرد ايران ، اعلام داشتند ايران وارد خاک عراق شده است که سفير ايران در پاسخم اظهار داشت " ما وارد خاک نشده ايم" و امروزه در ادبيات سياسی ايران می توان فهميد که گروه مسلح پژاک در کردستان و جندالله در سيستان و بلوچستان را ، به خاطر تحرکات درون مرزی، خطر ساز و دردسری جدی می داند که البته تحليل هايی متضاد هم هست که می شود شنيد، مثلا در مصاحبه ام با يکی از ماموران امنيتی فرانسه " از اشتيقاق ايران برای حضور گروه مسلح پژاک در منطقه نام می برد و ان را مشابه تمايل ارتشی های ترکيه برای ادامه بقای پ ک ک می دانست، که هر دو با استفاده از اين دو پتک هدايت شده، می توانند بر سر مخالفان خود بکوبند " اما اين تحليل شايد مطرح کردنش، برای مقامات ايران و ترکيه، چالش برانگيز باشد و چندان خوشايندشان نباشد...گرچه ژنرال ترک، باش بوغ، گفته بود که ايران و ترکيه عليه اين حزب، همکاری می کنند ! و کارشناس امنيت مرزی در وزارت کشور ترکيه اظهار می دارد " محور ديپلماسی – امنيت ميان ايران و ترکيه ، برخورد با گروه مسلح پژاک شد و هر دو کشور گاهی مقامات اقليم کردستان را متهم ساخته اند که نسبت به پ ک ک و گروه مسلح پژاک بی تفاوت است اما بارزانی هر از گاهی وعده همکاری می دهد اما حکايت پشت پرده اين است که پ ک ک و گروه مسلح پژاک ، خارج از توان و سلطه اوست. گاردين هم نوشت که هدف ايران از بمباران و درگير نظامی و آتش بار توپخانه و ... شايد مقابله با حزب پژاک است و می داند عواقب تحريک همسايگان را اما می خواهد به مقامات اقليم که سر و سری هم با اسرائيل دارند، هشدار دهد که همکاری اش برای مقابله با پژاک ضروری می نماياند و يکی از مقامات ارشد کشور عراق چنين پاسخی برايم دارد " پ ک ک و پژاک، دو روی يک سکه است اما شايد بدون مجوز دولت اقليم، فعاليت دارند و ما هم از حضور اسرائيل در کردستان، بی خبر نيستيم اما چه بايد کرد ؟ "
تفکر گروه مسلح پژاک ، شبه نظامی چپ گرا ، آپوگرايی مطلق و منحط است که به ترويج پيروی از افکار اوجالان می پردازد. گروه مسلح پژاک ، شاخه ايرانی پ ک ک مائوئيست ، در بخش شرقی کوهستان های قنديل، فعاليت دارد که شايد ۵ ساعت پياده از مرز ايران فاصله دارد. فعلا که مسئول گروه مسلح پژاک را عبدالرحمن حاج احمدی معرفی کرده اند، مشهور است که با وجودی که بارها انشعاب هايی رخ داد و افرادی که صلاحيت و مشروعيت اين شخص را به چالش می کشند، از پ ک ک جدا می شوند و بعد در شرايطی نامعلوم و مکشوک، کشته می شوند و انشعاب های درونی مانند شبکه ای مافيايی، مطرح نمی شود و يا در نطفه خفه می شوند...
شايد ماهيت گروه مسلح پژاک هرگز شفاف و روشن برای مردم کردستان و يا جامعه رسانه ای ، تشريح نشد و انگار اين ابهام ضروری است اما هر از گاهی فعاليت های عملياتی گروه مسلح پژاک عليه نيروهای نظامی و امنيتی ايران، در رسانه ها مطرح می شود که به انفجار مين، کشته و مجروح ساختن پاسداران و حتی جنگل بان، پليس، سرباز انتظامی ، مامور راهنمايی و رانندگی و... مرتبط است و يا هر از گاهی کمپين های رسانه ای، برای جلوگيری از اعدام يکی از افراد گروه مسلح پژاک در دنيای مجازی اينترنت و يا روزنامه های خارج از کشور، ايجاد می شود و برای تهييج افکار عمومی و مظلوم نمايی، اين افراد را اکثرا معلم، روزنامه نگار، فعال حقوق بشر، دانش آموز،دانشجو و... ناميده اند و کمترين مخالفتی هم با بيشترين هجمه فحاشی های رسانه ای مواجه بوده است اما آيا از اين القاب و عناوين فرهنگی و نهادهای مدنی سواستفاده نمی کند ؟ ... از ماجرای شوانه قادری ( کمال اسفرم ) که در سالروز ترور دکتر قاسلمو در مهاباد، کشته شد، و بعد آن را قهرمان ناميدند اما افکار عمومی کردستان، نظری خلاف آن داشت، و يا حکايت های افسانه ای درباره زندانيان پژاک و اين حکايت همچنان باقی است ...
گروه مسلح پژاک از روز اول شعارهای بزرگ و گاه غير عملی و متفاوتی را مطرح و رسانه ای کرده است ، مانند " مساله کرد در چهارچوب تحرکات دمکراتيک ايران " اما شايد بتوان اين پرسش محترمانه و ساده را مطرح کرد که تحولات مسالمت آميز و سير جريان دمکراسی در جامعه ايرانی، چه سنخيتی با ترور دارد ؟... در چه بسياری از مصاحبه هايی با افراد گروه مسلح پژاک ، اين جملات تکرار شده است " می خواهيم در ايران دمکراسی بياوريم ، ما قوی ترين اپوزيسيون در ايران هستيم، ما آزادی فکری و سياسی می خواهيم و ... " اما کدام دمکراسی در جهان از ماشه تفنگ و ميدان مين می گذرد؟ اپوزيسيون در داخل منازعه سياسی کنار مردم جامعه دارای ارزش است يا بيرون از مرزها ؟ اپوزيسيونی که ابزارش توليد فکر و ممارست سياسی و شيوه ديپلماتيک در رفتار با حکومت را در نظر دارد موفق می شود يا آنکه به ترور ۲مامور نگهبانی در يک روستای دور افتاده دست می يازد ؟ و ....از طرفی ابراز می دارند که کشور مستقل کردستان نمی خواهيم و از طرف ديگر مشهور است که نقشه کردستان بزرگ را منتشر و توزيع می کنند ...گروه مسلح پژاک معتقد است که ميان روشنفکر و دانشجو و هنرمندان کردستان، محبوب قلب ها است اما کدام انسان اهل فکر مدافع ترور است و سو استفاده از کرد و کردستان در زير لوای تروريسم و ضد امنيتی رفتار کردن ؟
راقم اين سطور يک بار در سال ۱۳۸۶ به شمال حاج عمران و نزديکی اردوگاه گروه مسلح پژاک رفت؛ مسئول رسانه ای سفارت آمريکا در بغداد هم همراه ما بود، آن روز سرکشی يک نيروی نظامی به داخل قنديل بود و اجازه ورود ما ممکن نشد ... [ آنکس که پرس و جو کرد و پاسخ منفی به ورود ما ، بيان داشت از کرد های سوريه بود و همکار مسلحش نيز کرد ترکيه و هر دو دارای ۱۸-۲۰ سال سن... کرد ترکيه و سوريه و حضور در حزبی مدعی ايرانی بودن برايم جالب بود و سال بعد از ان - بهار ۲۰۰۸ - فرمانده پژاک ، چيا – از کردهای ترکيه- در مريوان کشته شد ]... وقتی ماشين نظامی آمريکايی ها از کنار پست بازرسی عبور می کرد بادی از غرور به غبغب انداخته بودند و به ما تذکر می دادند که زودتر از آنجا عبور کنيم و دور شويم، اما ماشين حامل ما هم مربوط به سفارت آمريکا در عراق بود، اما برای ما قضيه متفاوت بود، انگار اسم آمريکا برايشان نوعی اطمينان و تکيه گاه بود. يکی از ماموران امنيتی آمريکا در عراق شب آن روز از ترديدهای زياد آمريکا نسبت به اين گروه مسلح پرده برداشت که کمک فعالی ندارند و بعدها سيمور هرش در مجله نيويورکر نوشت که گروه مسلح پژاک از امريکا و اسرائيل کمک دريافت می کند! و ۲۳ اکتبر ۲۰۰۷ بود که نيويورک تايمز گزارش ويدئويی از گفتگو با يکی از اعضای گروه مسلح پژاک را منتشر کرد که " ما با آمريکا رابطه داريم " و يکی از مقامات گروه مسلح پژاک هم در بولتن آتلانتيک اظهار داشت که " ما با مقامات آمريکا گفتگو کرده ايم " اما آنچه از لفافه سخنان کارشناسان سيا مشخص شده است ، برخی از افراد نئوکان و تند رو آمريکايی هستند و سازمان سيا در گزارش محرمانه خود به رياست جمهوری، نظر مثبتی را درباره اين گروه اظهار نداشته است و حتی ژنرال پترائوس در گفتگويم با او، اظهار داشت که " ايران بارها گفته است که بريتانيا و آمريکا از اينها حمايت می کند، من درباره بريتانيا حرفی ندارم ،خودشان اعتراف کنند، اما ما نظر خود را قبلا اظهار کرده ايم و نيازی به تکرار نيست " و شايد منظورش همان گزارش شرق الاوسط از سخنان معاون خزانه داری آمريکا، استوارت لوی در اواخر ۸۷، باشد که گروه مسلح پژاک را تروريست ناميد ! ما مدتی بعد، از م. س. کارشناسان پنتاگون سوال کردم و مرا به سخنان علی باباجان، وزير خارجه ترکيه، حواله داد که به اسوشيتد پرس گفته بود " ترکيه و آمريکا در مبارزه با پ ک ک همکاری می کنند"، اين کارشناس گفت " گروه مسلح پژاک با آب و تاب از حمله نظامی ما به ايران دفاع می کند و توان خود را چند برابر نشان می دهد اما براندازی کشوری مانند ايران با مجاهدين خلق و گروه مسلح پژاک و جندالله ممکن نيست، يک پروژه سنگين نظامی - سياسی است و ما آنها را تشويق به حمله نکرده ايم، بلکه کاملا برعکس بوده است . شايد در زمان های جداگانه کمک هايی توسط دوستان ما شده باشد اما چندان قابل توجه نيست و از وسعت و ميزان نفوذ انها هم در جامعه کردستان اطلاع داريم، انها حتی خواهان کمک ما به پژاک برای انفجار مراکز هسته ای و تاسيسات فنی ايران بوده اند که نپذيرفته ايم " روزنامه لوموند هم بعدها نوشت که گروه مسلح پژاک از کشورهای غربی مخالف برنامه هسته ای ايران خواسته اند که آنها را کمک کنند تا از ليست تروريست ها بيرون بيايند.
با عثمان اوجالان – برادر عبدالله ( آپو) – ديدار می کنم، در برابر خبر لبخندی بر لب داشت اما چيزی مطرح نکرد، شايد آن تبسم تاييد رابطه گروه مسلح پژاک با آمريکا بود و تابستان ۱۳۸۷ که حاج احمدی در آمريکا از ديدارهای خود نام برد اما کارشناس اينترپرايز انستيتو اظهار می دارد که " اين ديدارها را دوستان اسرائيلی ما تهيه و تدارک ديده اند، ما حرف های گروه مسلح پژاک را شنيديم اما دليلی ندارد که اسم آنها را از فهرست تروريست ها حذف کنيم"؛ و کشورهای عضو اتحاديه اروپا و ناتو و ايران ، هنوز هم گروه مسلح پژاک را تروريست می دانند البته مبرهن است که در دستگاه ديپلماسی آمريکا هميشه اين نوع رفتار دوگانه و متضاد، وجود داشته است و به هر حال در جامعه چند صدايی، چنين امری غير عادی نيست! در اواخر ۲۰۰۷ هم اردوغان در سفر به آمريکا و ديدار بوش خواست که آمريکا از سياستش رفع ابهام کند که از سويی با پ ک ک مخالف است و از سوی ديگر با پژاک همکاری می کند که بازوی ايرانی پ ک ک است.
اما آمريکايی ها چندان تمايلی به ايجاد رابطه ندارند و از افشا وجود هر رابطه ای با گروه مسلح پژاک پرهيز دارند، اما خود افراد گروه مسلح پژاک با اغراق سعی در افشای اين قضيه دارند، و آن را کاملا رابطه ای جدی و تنگاتنگ می دانند. علی لاريجانی در سال ۸۶ آمريکا را متهم کرد که گروه مسلح پژاک را تقويت می کند و يکی از مقامات امنيتی ايران اظهار می دارد که " همانطور که ما پرهيزی از کمک علنی به نيروهای حزب الله لبنان نداريم، اسرائيل هم برای مقابله با ما از اين گروه حمايت می کند " و البته برخی از روزنامه نگاران عرب هم در سال ۲۰۰۷ ضمن اشاره به جاسه اسرائيلی ها و آمريکايی ها با گروه مسلح پژاک در کرکوک، اظهار داشتند که اسرائيل حامی مالی گروه مسلح پژاک است! و يکی از مقام های امنيتی يونان هم در گفتگويم ابراز داشت که " آمريکا سعی در دخالت قوميتی و شايد خلق نوعی گسست قومی در ايران باشد" . اما در گفتگويم با وزير خارجه اسبق آمريکا اظهار داشت که " آرامش و صلح در منطقه در اولويت سياست آمريکا قرار دارد و گروه مسلح پژاک اولين حربه و دستاويزش بازی با الفاظ و فريب افکار عمومی کردستان است وگرنه برنامه ای روشن و مشخص نه در ديپلماسی خارجی و نه در رفتار با مردم کردستان ندارد"، آيا حق با اوست ؟. ترور را به حقوق بشر چکار ؟
گروه مسلح پژاک در اوايل ، به عنوان يک ناشناس مدعی ، مورد استقبال کومله و دمکرات قرار نگرفت و حسن شرفی در گفتگويی با بی بی سی، گروه مسلح پژاک را غير شناسنامه دار و غير جدی ناميد اما امروزه گروه مسلح پژاک برای خود در ظاهر امر " رسالتی تاريخی متصور است و خود را منجی کردستان و مبارز جدی احقاق حق ملت کرد می داند و نماينده اکثريت کردهای ايران و نشانه بارز آرمان کردها " ، اما واقعيت امر اين است ؟ آيا حقيقت مسلم کردستان امروز، گروه مسلح پژاک است ؟
گروه مسلح پژاک خود را شاخه کردی پ ک ک می نامد، از حميد درويش در سوريه شنيده ام که " اوجالان به کمک اداره امنيت سوريه، بيش از ۱۱۰۰۰ جوان کردستان سوريه را به خاطر آرمانی موهوم، گوشت دم توپ کرد و کردستان سوريه را خالی از نسل جوان و پتانسيل مخالفان کردها کرد " و امروزه هم گروه مسلح پژاک در روستاهای کردستان سعی در جذب نيرو دارد اما با استقبال و مقبوليتی روبرو نشده است. اوجالان در ابتدا سعی در تسلط بر هر ۴ منطقه کردنشين در کشورهای ترکيه و سوريه و ايران و عراق داشت اما سخن عدنان مفتی جالب توجه است که " اول با ايران همکاری داشت و در عراق هم عليه صدام، ۱ گلوله شليک نکرد " و اوجالان پس از حمايت سوريه، پشتيبانی نظاميان تند رو ترکيه – و طرفدار اسرائيل – را به دست آورد و وقتی سخنان حاج احمدی منتشر شد، کسی نمی دانست که شاخه کردستان ايران، يعنی چه ؟ کردستان ايران چرا بايد طرفدار و پيرو اوجالان باشد ؟ آنهم کسی که موقع دستگيری اش در برابر دادگاه ترکيه، گفت :من ترکم !
مسعود بارزانی اما سخنان او و حمايت اسرائيل از گروه مسلح پژاک را جدی گرفت، که بنا به ذهنيت او، شايد در خاورميانه جديد مورد نظر آمريکا، پ ک ک و گروه مسلح پژاک حائز اهميت باشند، حزب های اقماری خه بات را زير چتر گرفت و بعد هم PAK تاسيس شد که علی قاضی – بورسيه و همکار اسبق ساواک ايران - بر کرسی ان تکيه زد و هر دو حزب ضمن مداحی اغراق آميز و دور از واقعيت بارزانی ها ، مترصد آن فرصت موهوم نشسته اند که اگر در ايران فردا روز اتفاقی رخ دهد، کدخدا و صاحبی برای کردستان ايران درآستين پرورده شده باشند! و بعد پاراستن – نيروهای امنيتی حزب دمکرات کردستان عراق – سعی در تشويق و ترغيب انشعاب های مکرر درون دمکرات و کومله داشت و به ملعبگان دست بارزانی، مبدل شدند.
بی بی سی اعلام کرد که در ۸ مارس ۲۰۱۰ حاج احمدی در آلمان دستگير شد و ايران می خواست پس از ماجرای ريگی ، دومين موفقيت اطلاعاتی خود را تبليغ رسانه ای کند، اما آلمان خواسته ايران را نپذيرفت و پس از چند روز وی را آزاد کرد. در گزارش های امنيتی ايران و ترکيه و بلژيک و سويس و يونان ، حضور فعال برخی از کردها – مانند پ ک ک و گروه مسلح پژاک - در ترانزيت از مناطق کوهستانی و پخش مواد مخدر مورد توجه کارشناسان سياسی و امنيتی قرار گرفت که برای تامين مالی عمليات نظامی و رسانه ای خود از آن سود می جويند. محمد مشتاق، سرپرست سابق بخش فارسی راديو ترکيه در مصاحبه با دويچه وله آلمان گفت " يکی از عناصر تامين هزينه سازمان تروريستی پژاک و سازمان تروريستی پ ک ک ، قاچاق مواد مخدر است " و کارشناس امنيتی يونان در اين باره اظهار می دارد که " گروه مسلح پژاک و پ ک ک از نوار مرزی کردستان ايران تا ترکيه و سوريه و قبرس و يونان و سپس آلمان، مافيای عجيب و غريبی دارند که قبلا از الفتح فلسطينی ها ، ديده بوديم و مواد مخدر فعاليت مرموز اين گروه ها است " و همچنين کارشناس سيا در مصاحبه با راقم اين سطور در سفارت آمريکا، ضمن تاييد هشدار کشورهای عضو ناتو به ترويج تروريسم پ ک ک و گروه مسلح پژاک در برخی از جاهای اروپا، به قاچاق مواد مخدر توسط اين افراد تاکيد داشتند و بسياری از افراد اين ها در آلمان حضور دارند. همانطور که بارزانی ها در ترکيه و يا کشورهای ديگر مافيای اقتصادی برای خود تهيه و تدارک ديده اند، اين گروه های مسلح کرد هم خرج ترقه بازی خودشان را معمولا از اين گونه راه ها ، تامين می کنند، هميشه می خواهند در کردستان جنجال و ناامنی باشد، که خود منتفع شوند و اين ربطی به مسايل سياسی ندارد و ما از تروريسم و مافيای مواد مخدر که حمايتی نمی کنيم ". و البته توماس رنار هم در مقاله ای اشاره داشت که " درآمد پ ک ک از مواد مخدر ۶۴۰ تا ۸۰۰ ميليون دلار در سال است" ، چه شغل شرافتمندانه ای !
براستی هنوز هم نمی شود درباره گروه مسلح پژاک نوشت ؟، با وجود اين اخبار رسانه ای ، چه سخنی برای نسل جوان کردستان امروزه روز دارند ؟ قنديل آرمانهايش فرو می ريزد ؟ شايد برگ های تاريخ، سخنی ديگر بگويند ! حاج احمدی برای کردستان، سخنی تازه دارد و يا اينکه کردستان و آرامش و امنيت ان را فدای هوس قدرت و ماموريت مافيايی خود می کند ؟ براستی چه بايد گفت ؟ آيا مطرح کردن اين پرسش ها ، دشمنی با کرد و کردستان است ؟ اما اين همه شتاب و خشونت و شعار برای اثبات چيست ؟ ۲ دهه هزينه دادن مردم کرد به خاطر متهم شدن به همکاری با کومله و دمکرات کافی نيست ، که امروزه هم ترقه بازی گروه مسلح پژاک برای مردم کردستان، اين تهديد امنيتی را به ارمغان بياورد ؟ الان که نسل قبل از ما می گويند شانس آورديم که چپ ها و کمونيست ها در ايران، قدرت را به دست نگرفتند ؛ آيا نسل جديد کردستان هم می تواند بگويد که شانس آورديم گروه مسلح پژاک اختيار کنترل کردستان را در دست نگرفته است ؟ حال کاری به بودن يا نبودن جمهوری اسلامی نداريم، فرضا دوران هخامنشی است يا نادر شاه افشار و يا کريم خان زند و يا رضا شاه اول، آيا امنيت و آرامش کردستان، قربانی مافيای گروه مسلح پژاک نشده است ؟ بودن گروه مسلح پژاک – جز منافع خودشان – چه سودی برای کردستان دارد ؟ اين همه استعدادهای جوان آرمانگرا و احساسی، چرا بايد قربانی گروه مسلح پژاک شود ؟ و يا مادرانی که منتظر اعدام جگر گوشه های فريب خورده شان هستند نمی توانند در بغض گلويشان فرياد برآورند که عمليات ايذايی و نظامی برای آزاد کردن کردستان است يا کسب سود قاچاق مواد مخدر در پناه ترور؟...نسل جوان هوشنمند و فرهيخته و صادق، آينده سازان چرا هزينه شما را بدهد؟ هزينه کوتوله هايی که از کرد و کردستان سو استفاده ها می کنند ، هجری، شرفی، حسن زاده ، گادانی، برادران مهتدی، عليزاده، ايلخانی زاده، قطبی، حاج احمدی، علی قاضی، پزدان پناه و ... سم های تاريخ معاصر کرد و کردستان نيستند که جريان فکری نسل جوان کرد را در جهت مطامع شان مسموم می کنند؟ مثل بارزانی در جهت مطامع اسرائيل کار کنند و خود را عين کرد و کردستان بنامند، يعنی کردستان اينقدر سرزمين کوتوله ها شده است و نسل جوان مردگانی بی تحرک ؟ ... اما يقين دارم که نيک می دانند " فريبت می دهند اين سرخی بعد از سحرگه نيست " !
و چه کسی بهتر از حاج احمدی و مافيايش، که آرام و بدون غليان احساسات و آسمان و ريسمان بهم بافتن و توهم، پاسخگوی اين پرسش های ابتدايی در هر ذهن پرسشگر کرد و کردستان باشند ؟ نه آنکه هوادارانش را مانند سگ هار در رسانه های مجازی رها کند که تا پاسی از نيمه شب واق واق کنند، من مامور وابسته به ناکجا آباد هم نيستم آقا، هنوز همکار نشده ايم و جان کسی را هم نستانده ام، اين مطلب ساده هم درسايت همدمی اسرائيل منتشر شود يا سايت پنتاگون و يا سايت ايرنا، مهم نيست، مهم شک کردن و پرسشگری است... دنيای امروز، دنيای ترساندن و فحاشی و اتهام زنی نيست، دنيای منطق است و گفتگو و من مورخ درباره گروه مسلح پژاک در آينده چه بنويسم ؟ شما هم مثل جمهوری اسلامی ايران و هر حکومتی و هر حزب و گروه و سازمان ديگری در جهان، ميهمان تاريخ هستيد، دير يا زودش مهم نيست، درباره گروه مسلح پژاک چه بايد نوشت ؟ چه گفت ؟ در اين ۷ سال ، چه دستاوردی برای مردم شريف و نجيب کردستان داشته ايد ؟... هر تهمتی می زنيد، مهم نيست ديگر...در عين احترام و ادب و کرنش به مردمان سرزمين مادری ام، حق دارماز شما مغول های تاراجگر و پر فريب سرزمينم،پرسش کنم...!...
***
در نوشتن اين مطلب با اين افراد مصاحبه شده است : عبدالله رمضان زاده ، مقام امنيتی عراق ، سفير ايران در عراق ، مامور امنيتی فرانسه ، کارشناس امنيت مرزی در وزارت کشور ترکيه ، عثمان اوجالان ، مامور امنيتی آمريکا در عراق ، ژنرال پترائوس ، م. س. کارشناس پنتاگون، مقام امنيتی يونان ، مقام امنيتی ايران در شورای عالی امنيت ملی ، وزير خارجه اسبق آمريکا ، حميد درويش ، کارشناس سيا در سفارت آمريکا – ترکيه ، حسن زاده و گادانی، کارشناس اينترپرايز انستيتو.

عرفان قانعی فرد – محقق تاريخ معاصر

 

 

 

متن کامل در خارج از کشور :

http://balatarin.com/permlink/2011/4/4/2441404

http://www.irdc.ir/fa/content/12217/default.aspx

http://radiokoocheh.com/article/98820

http://www.fararu.com/vdcfy0dt.w6dtmagiiw.txt

http://www.beyan.info/Direje.aspx?C=Yadasht&J=550

http://news.gooya.com/politics/archives/2011/04/120014.php

http://irandidban.com/fa/Look-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8%8C%20%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%DB%8C%DA%A9%20%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87%20%D9%82%D8%A7%DA%86%D8%A7%D9%82%DA%86%DB%8C%20%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AF%20%D9%85%D8%AE%D8%AF%D8%B1%20%D9%88%20%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA/16428

http://donbaleh.com/link/410802

 http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2-66029

http://www.ayandeh.nu/page1.php?news_id=7002

----------------------------------------------------------------------------

متن سانسور شده داخل و بدون ذکر اسم و منبع:

 http://www.bultannews.com/fa/news/43771/ترور-و-کشتار،-هدیه-«پژاک»-برای-مردم-«کردستان»

http://www.tabnak.ir/fa/news/156353/ناآرامی-و-خونریزی،-هدیه-«پژاک»-برای-مردم-«کردستان»