http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2013/01/post-439.html

عرفان قانعی فرد، نویسنده کتاب «پس از ۶۰ سال: زندگی و خاطرات جلال طالبانی»

تلفن ۳ بار زنگ می‌زند. گوشی را برمی دارم. صدای اول، ناظم دباغ، نماینده طالبانی از تهران است... نگران است و مضطرب؛ صدای دوم، عبدالرزاق توفیق کوئی است، نماینده طالبانی از دمشق... دعاگوست و امیدوار؛ صدای سوم، عادل مراد است، از مقام‌های بلندپایه حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق... درباره وضع جسمانی جناب طالبانی سخن گفت که بسیار هم روبه بهبودی است و همین الان پزشک وی از آلمان اطلاع داد که به طور چشمگیری بهبودی‌اش واضح است و هیچ گونه تهدیدی و یا خطری جدی برای وی باقی نمانده است و حتی به شیوه‌ای کاملا عادی با اطرافیانش و همسرش گفتگو می‌کند.

هرچند این روز‌ها برخی از رسانه‌های داخلی و خارجی در برخی از کشورهای خاومیانه و حوزه خلیج فارس به بررسی احتمال‌های بعد از خروج طالبانی از صحنه سیاست پرداخته‌اند اما ذهن من در روزهای اخیر به مرور خاطرات ۷ ساله اخیر با طالبانی گذشت. بهرحال می‌دانم که اراده چریک پیر از سکته مغزی قوی‌تر است تا وی را از پا در آورد البته همیشه خودش معتقد است که شکست را هم شکست می‌دهد.

جلال طالبانی به شخصی مشهور است که در جامعه سیاسی، ارتباط و تعامل زیادی با گروه‌ها و جناح‌های مختلف جامعه عراق دارد. برای وی، صرفا عشق به جامعه‌اش، به رسمیت شناخته شدن هویت فرهنگی - سیاسی جامعه‌اش و نفرت از استبداد و خوکامگی، مطرح بوده است. جلال طالبانی یا مام جلال (عمو جلال)، بیش از شصت سال است که نامش با جریان مبارزات کردهای عراق و بعد‌ها در جامعه سیاسی این کشور همراه بوده است.

پس از آنکه طرح پیروز ساواک در حمایت از شورش کرد‌ها عراق موقع قرارداد الجزایر، پایان گرفت، طالبانی در ۱۹۷۶ با تاسیس حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق، دوباره پرچمدار قیام نوین در کردستان عراق شد.

حزب رقیب در آن هنگام فعال نبود و تا سال ۱۹۹۱ که بارزانی به کمک ایران به کردستان عراق بازگشت، می‌توان طالبانی را معمار اصلی سیاست کردستان عراق نامید. در سال ۱۹۹۲ به کمک آمریکا و نیز حمایت ایران، اقلیم کردستان عراق شکل گرفت. اتحادیه میهنی کردستان در اربیل حضور پررنگ داشت و اکثر اپوزیسیون عراقی هم در آن شهر بودند، اما حزب دمکرات کردستان با کمک حزب بعث عراق و ترکیه، سعی در بازپس گیری شهر داشت و خود را بازنده عرصه سیاسی عراق می‌دید زیرا پس از ۱۹۹۱ در جلسه لندن، اپوزیسیون عراق، شکل و هویت جدید یافته بود.

جنگ داخلی خونین میان کردها، پس از چهار سال با وساطت آمریکا و ایران و تا اندازه‌ای هم بریتانیا پایان گرفت. در‌‌ همان آغاز شروع جنگ، طالبانی به ریش سپیدهای میانجی گفته بود «این امضای من روی کاغذ سفید، هر چه می‌خواهید بنویسید، اما همین امروز جنگ پایان یابد!».

پس از صلح تا سال ۲۰۰۳ و فروپاشی حکومت صدام حسین، طالبانی جزو چهره‌های ملی عراق در میان اپوزیسیون مطرح بوده است. او در تاریخ معاصر کردستان، اولین شخصیت کردی بود که سال ۲۰۰۵ به رئیس جمهوری انتخاب شد و سال ۲۰۱۰ نیز دوباره بر این کُرسی نشست. گرچه مشهور بود که ریاست جمهوری عراق، بیشتر تشریفاتی است اما شخصیت، سابقه، کاریزما و دانش سیاسی طالبانی شأن و اعتبار خاصی به این کُرسی بخشید. نگاه وی نیز قبیله‌ای - عشیره‌ای نیست و بیشتر خود را یک عراقی باورمند به تمامیت ارضی کشور با نگاهی فرا‌تر از جناح و حزب و گروه می‌داند.

بارزانی هم با در اختیار گرفتن ۳ وزارت کلیدی در دولت، حاضر به دادن رای مثبت به ریاست جمهوری طالبانی شد.

طالبانی همواره سعی در حفظ تعادل جریان‌های سیاسی برای تشویق رئیس اقلیم به نرمش نشان دادن به خواسته‌های حکومت مرکزی عراق داشته است.

طالبانی قبل از سالهای ریاست جمهوری هم همواره بر این هدف و تلاش بوده است که رابطه عراق را با دیگر کشورهای منطقه، توسعه دهد و تا حد زیادی هم دیپلماسی خارجی وی موفق بوده و در سیاست داخلی برای حل اختلاف و نزاع بین گروه‌های سیاسی عراق - سنی‌ و شیعه و کرد - نقش ریش سپید و میانجیگری موفق را بازی کرده است. در ۸ سال اخیر وی وزنه تعادل و عامل اصلی حفظ اتحاد و یکپارچگی عراق بوده است. دچار هیجان و احساس نشده و به عوامفریبی دست نزده است، بلکه تاسیس کردستان بزرگ را خیالی شاعرانه و سیاستی کودکانه پنداشته است. حضورش در کردستان و تعامل عقلانی او، مانع ایجاد آشوب و تنش در این منطقه شده است.

سیاست و تعامل طالبانی در جامعه سیاسی عراق و ایفای نقش مهم‌تر در میان کشورهای عرب، محبوبیت منطقه‌ای زیادی را برای وی بهمراه داشت و در اجلاس کشورهای عرب هم توانست به همگان نشان دهد که کرد‌ها بخشی از موزائیک قدرت عراق هستند و باید کشورهای دارای مناطق کرد نشین، هویت فرهنگی - سیاسی کرد‌ها را به رسمیت بشناسند تا در کنار برادران عرب یا فارس و ترک، زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند.

گرچه در داخل حزب اتحادیه میهنی، گروهی از اعضا به همراه نوشیروان مصطفی تحت عنوان حزب گوران (تغییر)، از این حزب جدا شدند؛ اما نحوه تعامل طالبانی با این حزب و روابط حسنه میان آنان در این دوران، کمک وافری به کنترل عصیان تک حزبی و استبداد قبیله‌ای در سیاست معاصر کردستان کرده و نوعی چند صدایی و چند حزبی و پلورالیسم سیاسی را برای کردستان به ارمغان آورده است.

امروزه هم گوران (تغییر) در کنار اتحادیه میهنی و دیگر احزاب، کرسی‌هایی را در پارلمان محلی کردستان داراست. بنا به موقعیت اجتماعی و آزادی سیاسی در منطقه جنوب کردستان عراق - تحت کنترل اتحادیه میهنی - مشغول فعالیت هستند اما گوران به منتقد اصلی حکومت محلی اقلیم کردستان مبدل شده است و تبارگماری، فساد مالی و عدم شفافیت در آمد و بی‌باوری به آزادی سیاسی و عدم تغییر کرسی ریاست را به نقد می‌کشد. در جریان بهار عرب هم در‌‌ مناطق تحت کنترل اتحادیه میهنی، اعتراضاتی علیه حزب حاکم بر اقلیم کردستان به راه افتاد، که بامداخله سربازان وابسته به آن حزب، حرکت مسالمت آمیز مردم مورد هجوم قرار گرفت و چند تن از شهروندان سلیمانیه هم در آن کشته شدند و بعد‌ها طالبانی در سخنرانی مشهور خود خواستار امکان تظاهرات در همه شهرهای کردستان شد و نقد از حاکمیت را حق مسلم مردمان این دیار دانست.

امروزه هم عدم حضور طالبانی در صحنه سیاسی عراق در این برهه حساس، برای امنیت و ثبات ‫عراق نوعی تهدید به شمار می‌رود. بیل کلینتون در دیدارم با وی، طالبانی را نقطه ثقل سیاست عراق نامید و امروزه هم بیش از پیش، این سخن معنی و مفهوم درست تری می‌یابد.

بحران سیاسی فعلی در عراق و نزاع میان سنی‌ها و شیعیان به مرحله‌ای جدی و خطرناک نزدیک می‌شود. نوری ملکی با مشکلات زیادی روبروست. مهم‌ترین موضوع هم درگیری نیروهای امنیتی با برنامه‌های تروریستی است که توسط برخی جریان‌ها هدایت می‌شود. یکی از مهم‌ترین مسایل موضوع بحران سیاسی در کردستان و رئیس فعلی اقلیم است که مالکی وی را به فساد مالی و عدم همکاری با حکومت مرکزی متهم می‌کند و اینکه بسیاری از افراد حزب بعث را در اربیل، پناه داده است و با هماهنگی عربستان سعودی، طارق هاشمی، معاون سابق رئیس جمهوری عراق را به ترکیه تحویل داد و به رای دادگاه ملی عراق توجهی نکرد. چه بسا طالبانی و حزب اتحادیه میهنی را نیز با مشکلات ناخواسته‌ای روبرو کرد.

جلال طالبانی را به خاطر چند خصوصیت همواره قابل احترام دیده‌ام: وفای به دوستی؛ علاقه به مطالعه و شوق آموختن؛ صلح دوستی؛ خستگی ناپذیری و تحرک برای رسیدن به مقصود؛ ناامید نشدن حتی پس از بارها شکست و دوباره برخاستن و از همه مهم‌تر حس ایران دوستی او.

طالبانی رابطه‌ای حسنه با دولتمردان حکومت مرکزی ایران دارد، ایران را به عنوان یک واقعیت غیر قابل حذف و قدرت منطقه‌ای می‌شناسد که بیشترین مرز خاکی و رابطه فرهنگی - سیاسی - اقتصادی را با کردستان عراق دارد.

طالبانی، انسانی همیشه امیدوار است و موقع بروز مشکلات می‌گوید: خدا از سلطان محمود بزرگ‌تر است!. طالبانی انسانی است اهل حکمت و درایت و همیشه سیاستی متعادل دارد. شاید کاریزما و سابقه او چنان شأنی به کرسی ریاست جمهوری عراق داد که تا سالهای سال یافتن جانشینی لایق برای او مشکل باشد. او در تاریخ کردستان معاصر جزو رهبران کردی است که دانش و آگاهی و سواد و شناخت درست دارد و نیز به دور از احساسات و هیجان و آلوده شدن به دامن اجنبی، برای ترقی و رشد آرمان‌هایش تلاش کرده است.